حاصل اوقات

قدر وقت ار نشنـاسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم (حافظ)

حاصل اوقات

قدر وقت ار نشنـاسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم (حافظ)

یک لغت و کلی چیزهای دیگه!

 

/Escapism /ı'skeıpızəm

 

 توی دیکشنری OXFORD جلوی لغت بالا نوشته:

 

The habit of trying to forget unpleasant realities 

by seeking entertainment, imagining oneself in an

exciting situation, etc.

 

                                                           

انگلیسی تون خوبه؟ آفرین! در عصری که "شریعت تکنولوژی" بجای "شریعت وحی" نشسته، زبان بلد بودن از نماز اول وقت واجبتره!! این سه خط بالا بطور خلاصه یعنی "رو آوردن به سرگرمی، توهم و اینجور چیزها برای فراموش کردن واقعیتهای ناگوار." من نمی دونم مترادف فارسی لغت بالا چی میشه؟ دیکشنری دو جلدی انگلیسی به فارسی "حییم" رو هم نگاه کردم ولی چیزی پیدا نکردم. یعنی کلاً واژه Escapism رو ندیدم! البته مصدر Escape به معنی "فرار" و "گریز"ه و توی هر دیکشنری دو زبانه که نگاه کنید معادل داریم براش. کار، اونجا خراب میشه که یه "ism"به آخر این مصدر اضافه میشه و در این حالت شما اگه واژه ای رو که ساخته میشه توضیح بدین، در واقع تعریفی از یه مکتب یا یه "فلسفه" ارائه دادین مثل توضیح دیکشنری OXFORD. یا اگه فاش تر و جسورانه تر بخوام بگم، باید بگم فلسفه زندگی غربی رو توضیح دادین! حقیر بخوبی واقف هستم که زیر سوال بردن مقبولات و مشهورات "شریعت تکنولوژی"، امروز تا حد یک فعل قبیح مذموم هست لکن اگر توی این پست، چنین جسارتی کردم، پشتم به این آیه قرآنی محکمه که " فذلکم الله ربکم الحق فماذا بعد الحق الا الضلال فانی تصرفون." منظورم از "غرب" هم، اینجا، غرب جغرافیائی یا اشاره به کشورهای غربی نیست. غرب در دل انسانهای فلک زده این عصر با غروب معنویت صورت پیدا کرده و جغرافیا نداره. غرب، امروز با همه ملزوماتش (که یکیش انکار وحی هست) توی همه کشورهای شرقی حتی با جمعیت قاطع مسلمان، عینیت پیدا کرده.

Escapism (با تلفظ ایسکِـی پیزْم) یه روش یا یه رویه فلسفیه که اساس بوجود آمدن بسیاری از محصولات و ره آوردهای تمدن تکنولوژیک غرب بوده. مثل سینما، ویدئو، تلویزیون، دیسکو، شهربازی، سیرک، کازینو، فوتبال (!)، توریسم و غیره. تا حالا به این فکر کردین که چرا پرده سینما رو اینقدر بزرگ ساختن و باید برای تماشای فیلم توی تاریکی مطلق بشینید و دو ساعت چیزی غیر از پرده نقره ای توی سالن توجهتون رو جلب نکنه؟ جوابش موقعی معلوم میشه که فیلم تموم شده و چراغهای سالن رو روشن میکنن و شما تازه یادتون می افته که توی سینما بودین! تازه وقتی از سالن سینما می آیید بیرون٬ بیشتر متوجه غفلت عمیق دامنه داری که با اختیار، خودتون رو به اون سپرده بودین می شین. اینجاست که ممکنه یادتون بیفته که دو ساعت بود اولتیماتوم صاحبخونه رو برای تخلیه خونه تا عصر امروز فراموش کرده بودین و اینکه امشب براتون مهمون میاد و شما مدتهاست که از یخچال بجای جاکفشی استفاده می کنید و بجای گوشت و تخم مرغ و میوه، دمپائی های آشپزخونه رو جفت کردین بغل چهار تا دونه هویج و سه پر کاهو که در یکسال گذشته جنسشون به پلاستیک تبدیل شده و منزل (!) هم صبح، وقتی داشتین می اومدین بیرون بهتون گفته: عصر، یا با گوشت میائی خونه یا خودتو می کنم تو زودپز!!!!! و اینکه برای آخر ماه سیصد هزار تومن چک دارین ولی ده روز به آخر ماه مونده و نه پولی توی جیبتون دارین، نه توی حساب... خوب لازم نیست خودتونو ناراحت کنید. سینما رو  برای همین ساختن دیگه. همینطور "تلویزیون" رو، همینطور "شهربازی" رو، همینطور "سیرک" رو، همینطور "دیسکو و دنس" رو، همینطور بازی "بیلیارد" رو، همینطور "استادیومهای شونصد هزار نفری فوتبال" رو، همینطور "کافی شاپها" رو، همینطور "گیم های کامپیوتری" رو، همینطور بازی "پوکر" رو، همینطور "MP3 player" های خوشگل جور واجور رو، همینطور "DVD player" های خوشگل جور واجورتر رو، همینطور سیتی سنترهای خوشگل شهر مدینه برای حجاج بیت الله الحرام رو (این همه اعمال شاقه که حج داره خوب بالاخره کسالت میاره برای روح مؤمنین! مدینه که تهران نیست میدون ونک داشته باشه!!) و همینطور این اواخر "اینترنت" رو که همه موارد بالا رو پشت سر گذاشته و تا جایی پیش رفته که امروزه از اعتیاد به وب و وبگردی صحبت میشه و بسیارند کاربرهای اینترنتی از اهل ایمان که گرفتار این قضیه اند (کردم اشارتی و مکرر نمی کنم!!)

در زندگی غربی، بشر با غفلتی عمیق از معاد و ملزومات رفتن بسوی مرگ و معاد و پرهیز از مرگ آگاهی و بالاتر از اون خود آگاهی، مشغول تمتعی مسرفانه به همراه پاسخ به حوایج حیوانی خود تا حد اشباع شده و اصولاً توجه به مقولاتی مثل "مرگ آگاهی" برای این بشر عارضه ای روانی محسوب میشه. اما مواجهه یک انسان کامل با مرگ طور دیگه ایه... امیرالمؤمنین (علیه السلام) در بیانی حیرت آور می فرمایند: "والله لَابنُ ابی طالب آنَسُ بالموت من الطفل بــِثـَدیِ اُمّه" یعنی به خدا قسم اشتیاق پسر ابی طالب به مرگ، از اشتیاق طفل به پستان مادرش بیشتر است. در قرآن هم، انسان به هیچ چیز بیدار کننده تر از همین "مرگ آگاهی" دعوت نشده. "قل ان الموت الذی تفرون منه فانه ملاقیکم ثم تردون الی عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون" یعنی: بگو همین مرگی که از آن فرار می کنید شما را در خواهد یافت و آنگاه شما را به حضور آنکه از پیدا و پنهان با خبر است خواهند رساند تا از آنچه انجام می دادید آگاهتان کند. حالا شما بیائید توی یه جمع این آیه رو بخونید بعد هم بگید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: "اگر می خواهید در اجر شهدای بدر سهیم باشید، هر روز بیست بار مرگ را یاد کنید." حُکماً شما رو به رفتن نزد روانشناس جهت امیدوار شدن به زندگی توصیه خواهند کرد!!

اما... چیزی که مهمه این نیست که بشر غربی برای گریز از واقعیتهای ناگوار و استرسهای روزمره به ابزارها و روشهای مختلف Entertainment (سرگرمی) رو میاره. بشر غربی سالهاست که چشمش رو از آسمان به زمین دوخته (با اینکه دو هزار و هفت ساله که روزها و شبها رو با مبدا تولد رسولی از مرسلین شمرده) مهم اینه که این رویه (Escapism) برای ما مسلمانها هم تبدیل به راه گریز نه تنها از استرس و مسائل روزمره ناگوار بلکه از یاد خدا و معاد و حتی خود شده. همین "خود"ی که اساس معرفت الله بیان شده. شاهدش هم همین مؤمنین و مؤمناتی که می بینید به روشها و ابزارهای گوناگون و مختلف رو میارن تا وقت خودشون رو بگذرونند... اینا لا اقل چرا یه نگاه به این بیت حضرت حافظ (رضوان الله علیه) در بالای وبلاگ حقیر نمیندازن؟! اما کاش فقط وقت بود که از دست می رفت. اغراق نیست اگه بگیم که "همه چیز" رو از دست میدن و میدیم. چرا Escapism توی زندگی ما مسلمانها که قرآن نداریم و برای همینه که نمی خونیمش(!) جایگزین عمل به این فرمان خدا شده که "واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الآصال و لا تکن من الغافلین" (و خدا را در باطن خود با تضرع و خشوع و بدون به زبان آوردن، صبح و شب یاد کن و از این یاد غفلت مکن.) 

حقیر منظورم این نیست که صبح و شب کار و زندگی رو ول کنیم بشینیم یاد خدا باشیم. کار و زندگی داشتن هم البته عذر موجهی برای غافل بودن نیست چه برسه به سرگرم شدن به چیزی که بکل ما رو توی غفلت آویزون نگه داره. بوده اند و هستند مردانی که به تایید خود خدا "لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله" وسط معامله هم قلبشون مشغول ذکر خداست. منظورم اینه که اگر کسی راه افتاده باشه و شب و روز دل به خدا داده و با عنایات ربوبی، بدون غفلت و علی الاتصال مشغول ذکر خدا باشه، چنین کسی نیاز به Entertainment نداره و دل به تفنن از هر نوعش که باشه نمی سپاره. نه تنها این کار رو نمی کنه بلکه دل به تفنن و سرگرمی سپردن رو مانع راه و موجب توقف می بینه. آخه ما راه نیفتادیم که ببینیم آدم چه جوری متوقف میشه؟ نقل شده که یکی از عرفای معاصر رو ـ از تلامذه عارف کبیر مرحوم آقا سید علی قاضی طباطبائی تبریزی (رضوان الله علیه) ـ که به اصفهان سفری داشته دعوت به گردشی در شهر و بازدید از آثار باستانی اصفهان می کنند. ایشان نپذیرفته و می فرمایند: "هر که در خانه اش صنم دارد......گر نیاید برون چه غم دارد!" حکماً کسی که از ایشون این دعوت رو بعمل آورده خودش سالک الی الله نبوده. و یقیناً این سخن امام صادق (علیه السلام) به گوشش نخورده بوده که "العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله لو سهی قلبه عن الله طرفة عین لمات شوقاً الیه..." یعنی عارف جسمش میان مردم و دلش با خداست آنچنانکه اگر لحظه بسیار کوتاهی، خدا از یاد او برود از شدت شوقِ یاد دوباره خدا می میرد. بقول طلبه ها... فـَتـــَـــأمّل!

 

نظرات 59 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 03:56 ق.ظ http://maddahi.net

اول:سلام
دوم:اول

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 04:09 ق.ظ http://maddahi.net

واما بعد :
چیزای جدید میشنوم: زبان بلد بودن از نماز اول وقت واجبتره؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

....
فکرکردم منظورتون شهرک غرب و سعادت آباده.....
........
خدا همه ی بی منزل ها رو منزل عانایت کند اما از نوع منزل مسکونی (بما هو مسکونی یعنی لتسکنوا الیها منظورمبود)
.........
ان شاالله برای شما هم : ملاقیکم...مرد حسابی نیومدی نیومدی وقتی هم اومدی ساعت ۳ صبح اومدی وقتی هم اومدی میگی : ملاقیکم ؟؟؟؟ یک(با فتحه بخوون) ملاقیکمی نشونت بدم که تو عمرت به این ملاقیکمی ندیده باشی...
......
دل به تفنن نسپردن و دل به تفکر دادن...آفرین ...
واژه ای بس زیباست که خودم استخراج کردم به شما هم هیش مربوط نیست
..............
تازه بعد از اینهمه که نوشتی آخرش نوشتی فتامل ؟؟
بابا تو دیگه مثل اینکه اساسی نشستی پای درس و ... همه چی یادت رفته ...
مرد حسابی تو یه پست ۷۲ خط در قطع آ۴ مطالب سنگین آمیخته به ترکی نوشتی بعدشم به همین راحتی : فتامل ؟

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 04:09 ق.ظ http://maddahi.net

خودت فتامل...

[ بدون نام ] دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 04:10 ق.ظ http://maddahi.net

تازه یادم رفت ۷۲ خط فارسی همراه با ترکیه آمیخته به عربی بود...

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 04:10 ق.ظ http://maddahi.net

در ضمن :
این قضیه ی سینما و ... یاد شهید آوینی انداخت منو...

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 04:14 ق.ظ http://maddahi.net

پس بگو چرا اینقدر دیر آپ کردی...
اینهمه حرف رو دلت بود روت نمیشد بگی...
دیگه اینم بگم : کسی دوشم به ها کلیسا نمیره...
مرد حسابی! می خواستی نیای جرا مارو سرکار گذاشتی ؟؟؟؟؟؟؟

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 04:28 ق.ظ http://maddahi.net

حالا خودمونیم احمد جون این Escapism رو تو نماز اگه به کار ببیریم یعنی تو نماز دچار توهّم بشیم ؛ نظرت چیه ؟

آیدین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 08:38 ق.ظ http://www.bitter.persianblog.ir

خواندیم

علی دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 11:50 ق.ظ

اول به دوست عزیزمان آیدین که زحمت کشیدید خواندید اگرچه ما مشکوک به قضیه ایم
دوم به بقیه دوستان که همین جناب وب و وبگردی خودش بزرگترین escapim است.
سوم به احمد رضای عزیز که خوش میداند ما کدام علی هستیم

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 12:41 ب.ظ http://maddahi.net

Escapism حق مسلم ماست :d

قاسمی دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 12:44 ب.ظ http://nanchicoyedin.blogfa.com

سلام
خسته نباشید
ما هم فتا مل
یا علی

حسین دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 12:48 ب.ظ http://maddahi.net

اول به علی آقای عزیز: ما هم میدانیم
دوم : احمد عزیز : تفنن حق مسلم ماست
سوم به خودم : تفنن در عین تفکر امکان پذیر است

>>>پاسخ به علی<<< دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.haseleogat.blogsky.com

به علـــــــــــــــــی آقای عزیز که خودش از اینکه با الفاظ دیگر مثل جناب دکتر فلانی و این حرفها نام ازشون ببیرم پرهیز دادن ما رو.
آقا درست فرمودین در مورد وب و وبگردی. حقیر از قلم انداختم این مورد رو. راستش البته می خواستم در این مورد هم یه چند تا نکته داغ اضافه کنم و چند تا نکته هم مکر نفس و راههای فریب ما بنویسم که چطور حتی گاهی انجام بعضی کارهای با رنگ دینی و ظاهرا عبودی میتونه در ردیف همین فلسفه escapism باشه. مثلا همین وب نویسی با موضوع دینی. می خواستم بنویسم نکنه یکی میشینه وبلاگ میزنه با موضوع میوزیک و ما هم میشینیم در مورد دین خدا...ولی در غایت، هر دو خواستیم خودمون را مشغول کرده باشیم. البته این مطلب رو مبسوط تر از اینها می خواستم بنویسم ولی از قلم افتاد. نصف شب بود آخه. هنگ کردیم!

[ بدون نام ] دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 07:14 ب.ظ

سلام خوبید خسته نباشید
مرسی از اینکه برای شناسنامه خودتان عکس تهیه کردید اما عکس شما کمی خشانت دارد البته می بخشید
از اینکه مطالب را جذاب تر کردید ممنون .
اما باز هم جای کار داره ومیدانم روز به روز مطالب شما بهتر می شه چون مطالب جدید شما نشاندهنده این است که به مطالب جدید باشیوه نوین روی اوردید و شیوایی وگیرایی انرا افزایش داده اید. الحق که استادی برازنده ای کسی چون شماست گر چه دستم کوتاه است از این استان اما امیدوارم که خدا ما را نیز موردلطف و حمایت خود قرار دهد .
التماس دعا . در پناه خدا موفق وموید باشید.

حسین سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 02:45 ق.ظ http://maddahi.net

اگه اینجوریه احمد جان ! وای به حالم
ولی الحمد لله می دونم اینجوری نیست...
یهنفر با صدای کفشای پشت سرش...
یه نفر با تعداد کامنتاش ...
یه نفر با آمار بازدیدش....
ما ایشالا جزو ایندسته نیستیم...
راستی کاش یه نفرم ازما یه کم می تعریفید البته بدون نام...
ما هرکی میاد بدون نام برامون کامنت میذاره می توپه بهمون که چرا آقای خاتمی نی دونم ال نمی دونم جیمبل...
آخرسرهم اینقدر اومد کامنت گذاشت تا از رو ماروبرد...
اما بدون نام های شما : میان تعریف تمجید از شما...
خوشششششششششششششششش به حالت...
ظاهرا مشکل ما ۹ متر پارچست که با مدرک PHD هم حل بشو نیست...
والله العالم...
به روزم

سمیه سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 06:26 ق.ظ http://letsthinktogether.blogfa.com

با سلام
مشکل انسان امروز سر درگمی است که طی ۵۰۰ سال گذشته به مرور به آن دچار شده از زمانی که خود را از کلیسا و تفکر خشک و همراه با خرافات و تحریف شده مسیحیت به طور کامل و بدمن برگشت برید. ودر حدود ۲۰۰ سال پیش به طور خزنده این تفکر را مانند سمی مهلک وارد رگهای ممالک اسلامی تزریق کرد و حالا حتی متفکرین اسلامی هم ما نگاهی آمیخته با تحسین به تفکرات و نظریات متفکرین غربی نگاه میکنند. حاصل این نگاه هم چیزی جز همان نگاه حقارتی است که مسیحیان به دین مسیح داشتند. و قتی انسان امروز ماورائ طبیعت را حقیر بشارد دیگر جایی برای رجوع ندارد تا بتواند لحظه ای آرامش را تجربه کند. و حال چرا نباید به دنبال ایسمهای مختلف برود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نرگسی سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 06:46 ق.ظ http://nargesi.blogfa.com

سلام برادر بزرگوار

ممنون از حضورتون

موفق و موید باشید

در پناه حق

...

زرین قلم سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 08:16 ق.ظ http://www.emamhossein.blogsky.com

بسم ربّ الحسین
سلام علیکم
ممنون که سر زدید ـ بیشتر دوستان ( هل من ناصر ینصرنی ) قدیمی اند و در بلاگفا با هم آشنا شدیم
خوشحال می شم در صورت تمایل با هم تبادل لینک داشته باشیم و یه دوست خوب دیگه به دوستان ( هل من ناصر ینصرنی ) اضافه بشه ، باعث افتخاره
آپم با .... اینهمه در نگاهش زیباست
التماس دعا

صبا سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 10:00 ق.ظ http://talatom.parsiblog.com

هوالحق
سلام علیکم

این همون پستیه که قول دادید نه؟... یه نگاه که کردم متوجه شدم منتها باید دقیق خوند.... مطلب قبلیتون خیلی جالب بود! قبول باشه!

می خونم برمیگردم

زرین قلم سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 12:31 ب.ظ http://www.emamhossein.blogsky.com

باز هم سلام علیکم
و رحمة الله
شرمنده ام ، گرفتاری این مسافرخونهء دنیا اونقدر غافلم کرد که ...... آقا ، عذر تقصیر
حاصل اوقات با یه عالمه افتخار و بیشتر از یه دنیا شرمندگی از روی شما بین لینک دوستان ( هل من ناصر ینصرنی) قرار گرفت
یا علی

حمید سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 05:11 ب.ظ http://yahamid.blogfa.com

سلام. آقا ما این حاصل اوقات رو خوندیم :حض لغت!!!خطای چشمه دیگه و دوم هم به دلیل تیتر این پست!
ممنونم از کامنت و لینک. فرق یکی مثل مرحوم امین‌پور با خیلی‌های دیگه همینه که ازدنیا رفتنشون هم خیر داره و شر نیست: آشنایی حقیر با یه برادر مؤمن.
و بعد: چهار تا پست از نوشته‌هاتون رو به انضمام شناسنامه کامل خوندم. پراز نکته و حرف درست و اینترنت!
مطلب مربوط به رفتار حضرت امام(ره) روحم رو صفا داد.
فقط یه نکته تجربی عرض کنم راجع به شکل کار: اگه فونت نوشته‌ها مشابه قبلی‌ها باشه سرعت خوندن من بیشتر می‌شه. "من"!!!
یاعلی

جامانده از کاروان سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 06:02 ب.ظ http://ahalyeaseman.parsiblog.com

بسم الله الرحمن الرحیم
احسنت . وبلاگ بسیار مفیدی دارید.
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام خدمت اقای بیضائی
اقای بیضائی منظور اقاحسین از تمجید بدون نام من بودم
اگر منظورشان من هستم بفرمایید تا جوابی بدم مرسی
خدانگهدار شما . در پناه حق موید باشید

نرگسی سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 08:51 ب.ظ http://nargesi.blogfa.com

سلام بزرگوار

با اجازه لینکتون می کنم

...

حسین سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 09:32 ب.ظ http://maddahi.net

مقایسه ای بود بین کامنت های من و احمد ...
چون من و ایشان به دقت (طبق فرمایش خودشان که فرمودند کامنت ها ی تو رادر وبلاگت بادقت می خوانم) کامنت های یکدیگر را مطالعه می کنیم.
به احمد آقا گفتم : خوش به حالت کامنت های ما انتقاد است و کامنت های شما تمجید ...
آن هم در نوع بدون نام ...
روزانه کامنت های بدون نام زیاد دریافت می کنیم...
در مورخ ۲۵ اردیبهشت مطالب سایت که مربوط به حضرت زینب سلام الله علیها بود ...مطالعه بفرمایید چه کامنت های بدون نام و یا بدون ایمیل و یا بدون آدرس وب بود...
هر وبلاگی خواننده ی بی نام و نشان دارد اما از خوب روزگار یه دونه خوبش نصیب احمد شد و یه دونه خوبترش نصیب من...
دایم به ما گیر می داد...
مدتیست دلم برای کامنت های بدون گیرش تنگ شده است...

>>پاســــــــــــــــخ << سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.haseleogat.blogsky.com

خود جناب آقای مداحی توضیح کافی فرموده اند. از ایشان متشکرم..:: بیضائی::..

دانشجوی هرز سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.azad-qom.blogfa.com

با یاد خدا
سلام علیکم
غرض از مزاحمت عرض ارادت و تبریک بود که مطلب طولانی و زیبای شما را نیز خواندیم و مشعوف شدیم
اگر یک مقدار پاراگرافها را بیشتر کنید خیلی خوب است
اگر به روز کردید به ما هم اطلاع بدید
منظور از الف های هرز اساتیدی بودند که ... ای آقا دست روی دل ما نگذار
پست قبلی خیلی باحال بود
و رحمة الله و برکاته

مجنون صفت چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 12:30 ق.ظ http://majnoonsefat.parsiblog.com

سلام بر اهل سلام :
حالتون خوبه ؟ خیلی بنده خوشحال کردید که به آرامگاهم تشریف آوردید . انشاالله که این رفت و آمدها ادامه خواهد داشت .

در خصوص این مطلب تون ، بنده چند ماه پیش تو یک جلسه که قرار بود فیلم یک تکه نان رو نقد کنیم ، حضور داشتم . وقتی که حاضرین با این جمله ی بنده که " تکنولوژی امروزی و امکانات و ... باعث بوجود آمدن حائلی میان خدا و انسان است " مواجه شدند ، خیلی زود واکنش نشان دادن و در مقابل سخنان بنده قرار گرفتند . اما بنده هنوز هم بر همین نظرم پافشاری میکنم که با این رویه ی زندگی بجای آنکه با کشف علوم روز به خداوند نزدیک شویم ، از او دورتر می شویم...

زیر سایه ی رحمت حق
یا علی مدد

حمید چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 08:52 ق.ظ http://yahamid.blogfa.com

قربون دستت.

طلبه چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 08:55 ق.ظ http://nasimyazbehesht.parsiblog.com/

سلام . طولانی بود نخوندم . اما پست قبلی رو خوانده بودم . می شد گفت خوب بود ... یاعلی.

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 11:06 ق.ظ

سلام به اقایان محترم و شریف احمدرضا بیضائی و حسین مداحی
من هم به وبلاگ شما سر می زنم و برای شما هم مطالبی می نویسم اما جسارتی برای هیچکدام از شما بزرگوران در کارنبوده فقط نظراتم را گفتم از اینکه مطلب را نخوانده تعریف وتمجید کنم متنفرم خیلی وقت است به اقای بیضائی گفتم و باز تکرار می کنم فکری به حال دین مطلوم کنید دین بقدر ی جذابیت دارد که قابل باور نیست تکنولوژی هم میتواند در کنار دین جذابتر بشه درست مثل همین سایتها و بلاگها
البته این اقای بزرگوار با حوصله تمام جواب منو را بدون هیچ جبهه گیری میدهند و خیلی وقتها هم خسته می شند و عصبانی هم می شوند امافرقی در جواب دادن ایشان بوجود نیامده که جای تشکر داره البته هر دفعه وارد این وبلاگ می شم به همه لینکها سری می زنم حتی به سایت شما ولی هیچ کدام به زیبایی قشنگی اینجا نیست همه ساده و بی ریا (البته اینجا را اقای بیضایی نخوانن) و بقیه مطالب را ترجیج میدم در سایت خودتان حواب بدهم اقای حسین اقا

باز هم از اینکه اقایان زحمت کشیدند و جواب منو دادند ممنون و تشکر
در پناه حق موفق مویدی باشید
اقا حسین اینقدر هم حسود نباشید .(مزاح)

دانشجوی هرز چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.azad-qom.blogfa.com

با یاد خدا
سلام حاج آقا احمد رضا جان بنده عجالتاْ در خراب شده پایتخت هستم ولی اگر خانم حضرت معصومه علیها سلام طلبیدند و حرم رفتیم سمعاْ و طاعتاْ
در مورد الف های هرز هم اگر در آرشیو به پست های اولیه سر بزنید متوجه می شوید
لینکانده شدید که رفاقت دو طرفه شود

حسین چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 01:31 ب.ظ http://maddahi.net

از لفظ حاج آقا احمد رضا جان ! یاد مرحوم حاج شیخ جعفر آقای مجتهدی افتادم...
.
.
باصفا باشی بابا جون ...

یک طلبه چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 03:14 ب.ظ http://1talabeh.persianblog.com

زینب چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 03:47 ب.ظ http://www.zeynab73.blogsky.com

چی روو نفهمیدید؟!

الهدی چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 03:55 ب.ظ http://al-hodaa.persianblog.ir

سلام علیکم.....ما که کلهم زندگی مان شده همین تفنن ها که برای هر کدام یک عذر قابل قبـــــــــــــــــــــول هم می تراشیم...البته که درس و بحث و .... هم اگر درست! نباشد فرقی با همین تفنن ها ندارد.اگر یاد بگیریم ساعات روزمان را تقسیم بندی کنیم به گمانم مشکل کمتر خواهد بود.//.به نظرم در آیه ای که ذکر کردید خفیه درست هست نه خیفه!!(البته الان باز شک کردم..یک نگاه بندازید بد نیست)////خدا یاد خودش را در دل هایمان زنده کند انشالله......یاعلی.ع.

محب الزهرا چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 05:03 ب.ظ http://darefani.blogfa.com

سلام علیکم
اللهم وفقنا لما تجب و ترضی
ممنون از شما :)

دانشجوی هرز چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 07:06 ب.ظ http://www.azad-qom.blogfa.com

با یاد خدا
سلام مزاحم شدم که عرض کنم شما لازم نیست قربون ما تشریف ببرید چون ما پیش دستی کردیم و قربون شما رفته ایم لذا اگر کسی آنجا نبود به قربون خدتون مراجعه کنید

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 10:20 ب.ظ

خوب جوابیه هم میدید شمشیر رو از رو بستید

حسین چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 10:48 ب.ظ http://maddahi.net

آقا داهیانه نمنه ؟
ایلده هارا گدین یازیان : داهیانه
بوداهیانه نمنه ؟
سن منه بیر جاواب ور...

حسین(خطاب به بدون نام) پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 04:35 ق.ظ http://maddahi.net

برادر و یا خواهر عزیز !
پس از عرض سلام / پیرو کامنت حضرتعالی و امر بر ادامه بحث در این وبلاگ مطلبی را مختصر به استحضار می رسانم:
امیرمومنین وقتی اوصاف پرهیزگاران را در خطبه همام بیان می فرمایند ؛ بیان میدارند :
پرهیزگار کسیست که خدا را بزرگ شمرده و غیر خدا در نظرش کوچک است...
.
بر فرض محال که احمدرضا در زمره ی پرهیزگاران نباشد اما تمرین اوصاف تقوی که خود را در محضر حضرت باریتعالی کوچک و حقیر می بینند ؛ به مثابه تمرین صفات خوب جهت ملکه گشتن اوصاف حسنه در وجودش؛ امری پسندیده وممدوح است...
آری خدواند ستارالعیوب است و فرمایش شما بسیار وزین و میتن لیک این نباید فراموش کنیم که وقتی حضرتش با لطف با ما چنین رفتار می کند شایسته است که ما با چه لفظی در مقابل این خدای کریم از خود نام ببریم؟؟
در درگاه کریم و قدیر و عظیم چون حق تعالی به سان یک رفیق می باید بود که خدا رفیق من لا رفیق له می باشد و یا بسان عبدی در برابر مولا که خود حقتعالی بر این امر اشاره داشته و خشوع را نام می برد...
من گنه کار وقتی به خود نگاه می کنم به یاد شعر جناب سعدی می افتم که :
بنده همان به که زتقصیر خویش ...
عذر به درگاه خدای آورد ....
و احمد نیز در سلک بنده گی ان شا الله که خود را سراپاتقصیر می بیند و این امریست پسندیده

عبدالزینب پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.zeynabion.coo.ir

25 شوال سالروز شهادت شیخ الائمه جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام) را بر صاحب این عزا حضرت بقیة الله الاعظم(عج) تسلیت می گوئیم و این روز را به عزا می نشینیم.

به همین مناسبت موکب عزای یا زینب(سلام الله علیها) از مرقد پسر

بزرگوارشان، حضرت علی بن جعفر(علیه السلام) واقع در گلزار شهدای

قم به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) برای عرض

تسلیت به ساحت عمة السادات حرکت می کند.

همراه با ذاکرین اهل بیت برادران: اسلام میرزائی، رحیم ابراهیمی ،

هادی خادم حسینی و جواد برزگر

زمان: سه شنبه 15/8/86 ساعت 4 بعدازظهر

باشد که مورد رضایت صاحبمان، حضرت حجت(عج)

و مادر مظلومه اش قرار گیرد.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 02:36 ب.ظ

سلام جناب اقا حسین و اقای بیضائی
اول اینکه من نگفتم کسی پرهیزگار است یا ناپرهیزگار وقتی کسی در یک وبلاک این چنین مواردی را می نویسد مطمئن باشید به خود سازی پرداخته و این عنایتی است از سوی خدای تبارک تعالی . اما اینکه خودتان گفتید در مطالب سایتی خود فراموشی شکر نعمت عصیان می اورد . این که دیگه حرف شماست و اما اینکه اقای بیضائی حق بندگی را به جای اوردند در مقابل خالق یکتا این هم به خودشان ارتباط دارد . ببیند الفاظ زیبایی وجود داره که به راحتی می توان از این کلمات استفاده کرده که هم شیوایی داشته باشه هم اینکه شان و منزلتی الهی پیداکنه منظورم این بود از واژه ها ی که درگذشته خواهان و طرفدار داشته و هم اکنون برای دست اویز قرار دادن و اذیت ازار استفاده می شه برای بیماران پرهیز بشه.
چگونگی ونوع بندگی هر کس به خودش ربط داره ای برادر اقا حسین
موفق وموید باشید در پناه خدا
من به هر حال نمی دانم تکلیف ماباشما چیه تعریف می کنیم تکه میاندازید سوال می کنیم یکی دیگه را مورد خطاب قرار میدهید من اصلا منظورم اقای احمدرضا دوست شما نبود بلکه به کل کسانی که با شما و ایشان لینک هستند بود.
که چرا این کلمه را استفاده می کنید ایا بهتر نیست از وازه بهتر استفاده شود.

احمدرضا پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 03:20 ب.ظ http://www.haseleogat.blogsky.com

شما ما را فعلا با همین القاب تحمل بفرمائید. هرگاه که احساس کردیم در محضر پروردگار ذوالجلال و الاکرام و علی عظیم «محلی از اِعراب» پیدا کرده ایم حتما خود را با لفظ دیگری معرفی خواهیم کرد. الفاظ زیبا زیبنده آنانکه طالب مدح خلق الله هستند.
مولی علی (علیه السلام) که ولی خدا و امام معصوم بودند خود را در محضر خدا «ذلیل»٬ «بنده ای که مرتکب قبائح است»٬ «بنده ای که بخود ظلم کرده»٬ «دارای اعمال نا چیز»٬ «محبوس به زنجیرها»٬ «فریفته دنیا»٬ «جاهل»٬ «غافل»٬ «تابع هوای نفس»٬ «مسجون در جهنم بدلیل مخالفتش با حق»٬ «محبوس بین طبقات جهنم بدلیل جرم» و ... میدانند. اینها در دعای کمیل ایشان آمده. به نظر شما امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمی دانستند که خدا ستار العیوب است و نباید اینچنین بفرمایند؟؟ جایی که ایشان به نقل از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «ممسوس فی ذات الله» هستند و خود را در محضر پروردگار اینچنین می بینند شما بفرمایید ما خودمان را چه ببینیم؟؟؟؟

حسین پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 03:47 ب.ظ http://maddahi.net

آقا اصلا ازاین به بعد من به خودم بگم : امیر مومنان چطوره؟!!!
لفظ قشنگی هم هست
یا با عبارت عبدالصالح از خودم یاد کنم ؟!
یا اصلا بگم : انسانی دوست داشتنی ؟؟!
مجید جان دلبندم !
اینا کفر نعمت نیست برادر یا خواهر عزیز...

احمدرضا پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.haseleogat.blogsky.com

خوبه! اون موقع ما هم دیگه بجای اینکه بشما بگیم «شیخنـــا» می گیم «امیر مؤمنـــــــــــانا!!!!!!»

زینبب پنج‌شنبه 10 آبان 1386 ساعت 07:13 ب.ظ http://www.zeynab73.blogsky.com

چه خوب.
ممنون منو تو لینکاتون گذاشتین.
فعلا...

ایمان جمعه 11 آبان 1386 ساعت 01:26 ق.ظ http://shifteghan-e-khedmat.blogsky.com

بسم رب الشهدا والصدیقین
اگر خدا را از یاد برید ‌‌,خدا نیز شما را از یاد برد.
وای! !!! اگر خدا ما را از یاد برد؟!!
بسیار زیبا می نویسید آقای بیضائی
(از دل برآمده است که بردل نشید)

حسین شنبه 12 آبان 1386 ساعت 03:56 ق.ظ http://maddahi.net

غسالخانه ی بهشت زهرا !

صبا شنبه 12 آبان 1386 ساعت 03:57 ب.ظ http://talatom.parsiblog.com

سلام علیکم

خسته نباشید... منتظر من بودید هنوز به روز نیستید؟ ای داد!!! به روز کنید من خوندم!! ( شرمنده مثلا قرار بود بخونیم و اعلام خوندن کنیم!)

جالب بود... دستتون درد نکنه... (شاید که پند گیریم!! یعنی امیدوارم پند بگیرم! )

موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد